2024 | لیگ عدالت: بحران در زمین‌های بی‌نهایت - قسمت سوم | Justice League: Crisis on Infinite Earths Part Three

لیگ عدالت: بحران در زمین‌های بی‌نهایت - قسمت سوم

:: Justice League: Crisis on Infinite Earths Part Three ::
#img_alt#
ببین رفیق، رسیدیم به قسمت آخر "Justice League: Crisis on Infinite Earths"، قسمت سوم! خب، راستش رو بخوای، بعد از اون دو قسمت قبلی که یه کم بالا پایین داشتن، انتظارات برای این قسمت آخر خیلی بالا بود. انگار همه منتظر بودن ببینن بالاخره این بحران عظیم سیاره‌ها به کجا می‌رسه. داستان از جایی شروع می‌شه که مانیتور بیچاره، روحش شاد، دیگه نیست و انرژی‌ش پخش شده توی اون ایستگاه فضایی‌شون. این انرژی یه جورایی مثل یه معجزه عمل می‌کنه و سیاره‌های باقی‌مونده رو نجات می‌ده و می‌بره به یه بُعد بین جهانی به اسم "Bleed". حالا تو این Bleed، قانونای فیزیک قاطی پاتیه، هر روز یه مصیبتی از آسمون می‌باره و از همه بدتر، آدمای جورواجور از گذشته و آینده و حال، همه‌ با هم قاطی شدن! یه شلم شوربای اساسی شده. بتمن که کلا آدمِ حساب کتابیه، یهو یاد یه پیرمرد می‌افته که بهش گفته بود برگرده به "قبل از شروع". یه کم اینور اونور فکر می‌کنه، می‌فهمه منظور فلش بدبخت بوده که تو قسمت اول جون داد. خلاصه، بتمن با دکتر فیت و جان استوارت و واندر وومن دست به یکی می‌کنن که برن سراغ جان کنستانتین. آره، همون وردست جادوگر خودمون! با کمک جادوهای دکتر فیت، حافظه کنستانتین برمی‌گرده و می‌فهمه که دنیای خودش توسط دارکساید نابود شده بوده و برای همین به فلش دنیای خودش گفته برگرده به عقب و دارکساید رو تو بچگی بکشه! این وسط، لکس لوترِ Earth-10 هم پیداش می‌شه و خبر بدتر رو می‌ده: آنتی-مانیتور، غول مرحله آخر داستان، پیداشده و داره میاد سراغ Bleed! معلوم می‌شه لوترِ خبیث، واسه نجات دنیای خودش، جای Bleed رو لو داده! ولی خب، نقشه‌اش فقط این نبوده. لوتر و دار و دسته‌اش می‌خواستن آنتی-مانیتور رو بکشونن به Bleed، نقطه ضعفش رو پیدا کنن و دخلشو بیارن. خیلی نامردیه ولی خب، لکس لوتره دیگه، ازش بیشتر از اینم انتظار نمی‌ره. بعد از یه سری کشمکش، لوتر پیشنهاد می‌ده که سوپرمنِ اصلی، قدرت همه‌ خورشیدهای سیاره‌های نجات‌یافته رو جذب کنه و یه مشتِ حسابی به آنتی-مانیتور بزنه. سوپرمن قبول می‌کنه ولی سوپرگرلِ فداکار، جاش رو می‌گیره. آخه سوپرگرل تو قسمت قبل مانیتور رو کشته بود، عذاب وجدان داشت بنده خدا. خلاصه، با کمک سپاه فانوس سبز و مارشن من‌هانتر که فرماندهی وارورلد رو به دست گرفته، یه انرژی امیدواری کل جهان‌ها رو فرا می‌گیره و سوپرگرل با یه فداکاری قهرمانانه، آنتی-مانیتور رو نابود می‌کنه. ولی خب، خودشم فدای این کار می‌شه و سوپرمن باز داغون می‌شه، انگار همش باید یکی از فامیلاش جلو چشماش پرپر شه. بعد از نبرد، بتمن می‌فهمه که کنستانتین با کشتن دارکساید تو گذشته، ریشه بحران رو به وجود آورده. ظاهراً دارکساید یه جور نقطه ثابت تو جهان بوده و حذفش باعث شده دنیاها از هم بپاشن و آنتی-مانیتور هم مثل یه سیستم ایمنی برای مقابله با این وضع به وجود بیاد. حالا ارتشی از آنتی-مانیتورها دارن میان و دنیاهای مختلف رو نابود می‌کنن. کنستانتین پیشنهاد می‌ده که همه‌ دنیاها رو با هم ترکیب کنن و یه "تک‌جهان" بسازن که جهان بتونه تحملش کنه. باربارا گوردون هم یاد ماشین معجزه می‌افته که سوپرگرل قبل از مرگش قایم کرده بود. نایت‌شید ماشین رو میاره، واندر وومن انرژی‌شو تامین می‌کنه و تک‌جهان جدید به وجود میاد. همه‌ قهرمان‌ها و خبیث‌ها وارد دنیای جدید می‌شن، به جز کوئسشن که این "واقعیت دروغین" رو قبول نمی‌کنه و سایکو-پایرت که مغزش برای راه‌اندازی وارورلد ذوب شده. کنستانتین هم فکر می‌کنه الان اسپکتر میاد حسابشو برسه، ولی اسپکتر بهش "امید" می‌ده نه "عدالت". آخرش هم کنستانتین از رفتن به دنیای جدید منصرف می‌شه و با اسپکتر می‌ره به یه سرنوشت نامعلوم، درست وقتی که چندجهانی نابود می‌شه. آخر فیلم هم یه نمای کوچیک از دنیای جدید نشون می‌ده، یه دیانا کوچولو تو تمیسکیرا داره بازی می‌کنه. مامانش هیپولیتا بهش می‌گه از لبه پرتگاه دور شه، چون حتی پرنسس‌ها هم نامیرا نیستن. یه جورایی انگار می‌خواد بگه همه‌چیز دوباره شروع شده، ولی تو یه دنیای ساده‌تر و شاید آسیب‌پذیرتر. **نقد و نظرات یه عشق فیلم:** خب، راستش رو بخوای، قسمت سوم یه جورایی هم خوب بود هم نه. از یه طرف، پایان حماسی و فداکاری سوپرگرل خیلی تاثیرگذار بود و بالاخره تونستن یه پایانی برای این بحران بی‌انتها پیدا کنن. حضور کوین کانروی و مارک همیل هم که دیگه نگم، نوستالژی خالص! صدای بتمن کانروی همیشه مو به تنم سیخ می‌کرد، و شنیدنش برای آخرین بار، هم شیرین بود هم تلخ. مارک همیل هم که سلطان جوکر، صداش همیشه دیوانگی و خنده‌های شیطانی جوکر رو زنده می‌کنه. ولی از یه طرف دیگه، یه کم حس کردم داستان خیلی عجله‌ای جمع شد. این همه شخصیت، این همه دنیا، همه‌چیز تو یه قسمت ۹۸ دقیقه‌ای خلاصه شد. خیلی از پتانسیل‌ها هدر رفت و بعضی جاها داستان یه کم گیج‌کننده شد. مخصوصاً اون قضیه تک‌جهان و ماشین معجزه، یه کم زیادی راحت حل شد، انگار نویسنده‌ها دیگه خسته شده بودن و می‌خواستن زودتر تمومش کنن. در کل، به نظرم "Crisis on Infinite Earths Part Three" یه پایان قابل قبول برای این سه‌گانه بود، مخصوصاً برای طرفدارای قدیمی دنیای انیمیشنی DC. ولی اگه بخوایم روراست باشیم، به عظمت کمیک‌بوک اصلی نمی‌رسه. انگار یه غذای خیلی خوشمزه رو خیلی تند تند بخوری، سیر می‌شی ولی اون لذت واقعی رو نمی‌بری. با این حال، دیدنش خالی از لطف نبود، مخصوصاً به خاطر صداپیشگی‌های بی‌نظیر و ادای احترام به کوین کانروی و جرج پرز. به عنوان یه عشق فیلم و طرفدار DC، می‌گم یه بار دیدنش رو تجربه کن، ولی انتظار یه شاهکار بی‌نقص رو نداشته باش.